فنــــــا آبــاد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

"فراموشی" امروز یه آپشن برای آدمی به حساب میاد
گذشت اون روزا که بیماری بود

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۰
م.ن

مسحور چشم های تو ام
پلکی بزن

محمد نصر

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۴۰
م.ن

موسی اگر به جای عصا
چشم های تو را داشت
دیگر نیازی به معجزه نبود
فرعونیان او را به جای خدا می پرستیدند

محمد نصر

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۰۶
م.ن

پزشک از بین تمامی مُسَکِن ها
"تو" را برای من تجویز کرد
عجب داروی نایابی

محمد نصر

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۴۳
م.ن

شاید باورتون نشه
همین چند وقت پیش , بابام شبا میرفت یه قفل آویز میزد به دره خونه
بعدم سوئیچ ماشین و کلید اون قفل آویز رو میذاشت زیره پشتیش و می خوابید ؛ فقط به خاطره اینکه من یه یه دردی مبتلا بودم  به اسم  رانندگی در شب
می دونست من یه مرگم شده  اما هیچ وقت نپرسید دلیل این کارم چیه
سعی می کرد منو اینطوری ترکم بده , مثه معتادی که هیچ دلیلی واسه ترک کردن نداره اما بزور ببندینش به تخت


۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۳
م.ن

فارغ از دلیلش که می تونه منطقی باشه یا نباشه از وقتی فهمیدم استاد شجریان بعد از 30 سال زندگی با همسر قبلیش اونو طلاق داده و رفته با یه خانمی که 20 سال از خودش کوچیکتره ازدواج کرده
راستشو بخواین , یه حس خاصی که اصلا خوب نیست نسبت بهش پیدا کردم

۱ نظر ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۶
م.ن

واگذارت میکنم به خدا اما نترس کاری باهات نداره


+

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۶
م.ن

رفتی؟ به سلامت !من خدا نیستم بگویم: صد بار اگر توبه شکستی باز آی...آنکه رفت به حرمت آنچه با خود میبرد حق بازگشت ندارد ! رفتنت مردانه نبود! لااقل مرد باش و بر نگرد! خط زدن بر من پایان من نیست آغاز بی لیاقتی توست.
پی نوشت:مخاطب خاص ندارد

منبع : +

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۰
م.ن

چشمانت 
مخدر صنعتی ست
من از خماری حرف می زنم
و تو از
ترک اعتیاد

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۲
م.ن
کل زندگی واقعی و مجازیمو دی اکتیو کردم
بعضی وقتا هم میام اینجا یه چیزی بنویسم , پنل وبلاگ رو که باز میکنم  , یه نگاهی میندازم به اینجا و با خودم میگم نکنه  یه روز گذرش بخوره به اینجا و بخواد اینجا رو هم بخونه
به خاطره همین  حرفای دلمو نمی نویسم , اصل قضیه دی اکتیو کردنم این بود که از جلوی چشمش برم کنار که شاید شاید شاید با خوندن نوشته هام اذیت نشه
حرفامو در رابطه با تو هیچ جایی نمی نویسم که هیچ جا ثبت نشه
هیچ جا ثبت نشه من کجا بودم و چه اتفاقی واسم افتاد و یه روزی واژه ی "انحطاط" رو نخوان با من معنی کنن , چون راستشو بخوای من این روزا با خاک یکسان شده ام
۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۸
م.ن