اون رفت
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ
اونی که میشناختی رفت, یکی دیگه جاش اومده
مثه همونه خیلی فرق نمیکنه اما خب این اون نیست
اون رفته , نپرس کجا که نمی دونم نه اینکه ندونم , میدونی! گفته دیگه هیچوقت بر نمیگرده
اذیتش کردی , خیلی دلش شکسته بود وقتی میرفت یه چشمش اشک بود و یه چشمش خون
کل شهر به خاطرش گریه میکردن
حالا دیگه نیست , دنبالشم نگرد
هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه میچکانمش*
(با صدای یه پیرمرد خسته بخونین)
*سعدی
۹۴/۰۹/۰۵